امروزه در حل مسائل مديريت از نظريه اي استفاده مي شود به نام نظريه سيستم ها، طبق نظريه عمومي سيستم ها مفاهيم و مسائل علمي ژرف تر و جامع تر مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار مي گيرد و نتايج كاربردي مفيد تر و موثر تري از آنها گرفته مي شود، زيرا روابط و وابستگي هاي بين اجزاي آن مسائل هم در نظر گرفته مي شود مسائل يا يك ديد كلي و جامع مورد بررسي قرار مي گيرد. در روش سيستمي توجه اصلي به اجزاي تشيكل دهنده سيستم (نظام يا مجموعه) و ارتباط و همبستگي بين آنهاست. در روش سيستمي تاكيد بر تاثير متقابل اجزاي تشكيل دهنده سيستم و يكپارچه كردن عمليات و فعاليت هاي مختلف و درچارچوب «نظريه عمومي سيستم ها» مي باشد.
در مديريت طبق نظريه سيستم ها، در تجزيه و تحليل امور سازماني، براي ارتباط و همبستگي بين اجزاء تشكيل دهنده سازمان اهميت زيادي قائل مي شوند و براي بهبود امور سازماني سازمان بطور همه جانبه و كلي بررسي مي شود و ارتباط و وابستگي متقابل بين واحدها مورد مداقه قرار مي گيرد.
سيستم توليد، به عنوان يكي از بخشهاي سازمان صنعتي، سيستمي است كه به منظور تهيه و توليد محصولات داير و ايجاد مي شود. ايجاد هر تغيير در امور توليدي، بر كليه امور سازمانها صنعتي تاثير مي گذارد، زيرا بر اساس نظريه سيستم ها تمام اجزاء و بخشهاي سازمان با يكديگر درگيري و همبستگي دارند. بنابراين لازم است مدير توليد، امور مختلف توليدي را در ارتباط با هم و با درك همبستگي بين اجزاي آن و شناخت عوامل موثر داخلي و خارجي در آن و با يك ديد كلي و همه جانبه و سيستماتيك حل و فصل كند و همواره توجه خود را به هماهنگي بين كليه اجزاي سيستم توليد و كنش و واكنشهاي آنها معطوف دارد تا بدينوسيله مسائل و مشكلات توليدي را به نحو موثرتري حل كند و بهترين نتيجه براي سازمان حاصل مي شود.
بخش اول
مفهوم برنامه ريزي و كنترل توليد
۱-برنامه ریزی تولید
۱-۱ – تعریف
اصولاً برنامه ریزی به معنای اعم براساس پیش نگری و دورنگری درباره این که برای رسیدن به هدف معینی چه کاری، چگونه، در طی چه مدت و به وسیله چه افرادی باید انجام شود، استوار است. برنامه ریزی تولید به معنای اخص، یعنی پیش بینی کردن و فراهم آوردن به موقع مجموعه عوامل مورد نیاز برای ساخت و تولید محصولات مورد نظر، و در واقع تعیین کمیّت و کیفیت محصولات مورد نظر، که قبلاً به عنوان هدف پیش بینی و تعیین شده است.
۲ – ۱ - عوامل مؤثر تولید
در هر سیستم برای تولید هرکالایی به سه عامل اصلی «نیروی انسانی»، «مواد اولیه» و «ماشین آلات و تجهیزات» که به نام «عوامل مؤثر در تولید» شناخته شده اند، نیاز است. در طی مراحل تولیدی، مواد اولیه به وسیله نیروی انسانی و با بهره گیری از تجهیزات و ابزار مورد لزوم به صورت کالای شناخته شده در می آید و به بازار عرضه می گردد. برای آنکه در این سیستم تولیدی برنامه ریزی مشخص و منطقي باشد و از هر نوع وقفه و بی نظمی در کارها جلوگیری شود. لازمست تقاضا را برای هر یک از عوامل تولید در دوره های مختلف کوتاه مدت (تا ... یک سال تا سه سال) و بلند مدت ( از سه سال بیشتر) تعیین کرد.
در یک سازمان صنعتی، مسئولان امر باید بدانند که در سال آینده و سال های بعد، به هر یک از عوامل تولید در چه سطحی نیاز دارند و میزان نیاز را پس از تعیین به واحدهای تدارکات، کارگزینی، آموزش و سایر واحدهای مربوط در سازمان صنعتی اطلاع دهند تا نسبت به تهیه و تأمین آنها اقدام شود.
۳ – ۱ - چگونگی کار
در آغاز عملیات تولیدی، مهندس طراح نسبت به تهیه نقشه قطعات محصولی که قرار است تولید شود اقدام می کند. در مراحل بعد شکل قطعه، جنس مواد مصرفی، اندازه، دقت مورد لزوم در ساخت، کارگاهی که قطعه در آن ساخته می شود، نام و شماره فنی و بالاخره پرداخت های ضروری و نهایی، تعیین می شود. این نقشه در اصطلاح به «نقشه محصول» (ترسیم سه بعدی کالا که به آن نقشه آبی هم می گویند) معروف است. نقشه یکی از ضروریترین و ابتدائیترین اموری است که لازم است طی برنامه ریزی های قبل از تولید نسبت به تهیه آن اقدام شود. معمولاً مهندس طراح که مسئولیت طراحی یک قطعه خاص را برعهده گرفته است نسبت به تهیه با تجدید نظر در نقشه مورد نظر اقدام می کند.
پس از طرح قطعه توسعه مهندس طراح «مهندس روش ها یا فرایند عملیات» با مطالعه دقیق نقشه محصول، درباره نحوه ساخت آن تصمیم می گیرد. در واقع تصمیم گیری درباره نوع، نحوه و ترتیب عملیاتی که باید بر روی مواد اولیه انجام شود تا تبدیل به محصول مورد نظر گردد، بر عهده مهندس فرایند عملیات می باشد.ضمناً وی با اجرای روش های اندازه گیری کار، زمان لازم را برای اجرای هریک از عملیات نیز تعیین می کند.
همچنین مهندس روش ها یا فرایند عملیات در مورد وسایل کمکی مورد نیاز برای اجرای عملیات، سرعت ماشین در مراحل مختلف عملیات، ساز و کار (مکانیزم) تغذیه ماشین با مواد، نحوه راه اندازی ماشین و مواردی از این قبیل، مطالعه می کند و تمام این موارد را در فرم هایی به نام «برگ عملیات» و «برگ مسیرکار» جمع آوری می کند. در واقع برگه عملیاتی حاوی اطلاعات جامعی درباره نحوه تولید قطعه در کارخانه می باشد. مهندسان تولید با توجه به برگه های عملیاتی برنامه تولید را تهیه و سپس اقدام به ساخت محصول می کنند در واقع اهمیت اساسی برگه عملیاتی از این جهت است که بر اساس آن می توان میزان ماشین آلات، مواد اولیه و نیروی انسانی مورد نیاز را تعیین کرد و نسبت به تأمین به موقع آنها اقدام مقتضی به عمل آورد.
۴ – ۱ - پیش فرض های مربوط به سه عامل اصلی تولید
در محاسبات مربوط به تعیین میزان نیاز به سه عامل اصلی تولید (مواد اولیه-نیروی انسانی-تجهیزات) فرض بر این است که :
۱-صد در صد مواد اولیه به کار برده شده به صورت محصول نهایی در می آیدو به بیان دیگر، هیچ ضایعاتی در طی عملیات تولیدی وجود ندارد. ۲-کلیه کارکنان در محیط کار با راندمان ۱۰۰% کار می کنند و وضع روحی و جسمی آنها در میزان کارشان تأثیر ندارد.
۳-هیچ تأخیری در عملیات تولیدی پیش نمی آید. به سخن دیگر، مسائلی نظیر قطع برق، خرابی ماشین، نرسیدن به موقع مواد اولیه غیبت کارگر و ... وجود ندارد.
در عمل پیش فرض های فوق دور از واقعیت است و در طی مراحل تولید هر یک از آنها می تواند نقض شود. بنابراین هر برنامه ریز مطلع و آزموده با شناختی که از سیستم تولید کسب می کند، باید در پیش بینی ها و برآوردها به واقعیت ها توجه کند و ضرایبی را در محاسبات وارد نماید.
۲ - کنترل تولید
چون فرآیندهای تولیدی در صنایع متفاوت اند، دامنه وظایف و سنگینی عملیات بخش برنامه ریزی و کنترل تولید در کارخانه ها مختلف است.مثلاً عملیات برنامه ریزی و کنترل تولید در یک کارخانه مواد غذایی، با یک کارخانه هواپیماسازی، کاملاً فرق دارد.
در عمل مشکلترین نوع برنامه¬ریزی و کنترل تولید در کارخانه¬هایی که محصولات مونتاژ شده از اجزا فلزی تولید می¬کنند و در رأس همه صنایع هواپیماسازی و کشتی سازی است. البته امر برنامه ریزی و کنترل تولید در محصولاتی که به مراتب ساده تر از هواپیما هستند نیز امر مهم و پیچیده ای است.مثلاً یک اتومبیل از حدود ۱۷۰۰۰ جزء و یک ماشین تحریر از حداقل ۲۰۰۰ جزء و یک چرخ خیاطی از حداقل ۱۰۰۰ جزء و هر جزء با وظیفه و مأموریت خاص تشکیل شده است. بدیهی است که هر چه تعداد قطعات بیشتر باشد، وظیفه رهبری، هماهنگی و کنترل عملیات مختلفی که در ساخت کالا باید انجام شود، پیچیده تر و مشکلتر خواهد شد. در عین حال باید به این نکته توجه شود که ساخت هر جزء، خود، مستلزم عملیات مختلف و متعددی است.
منبع : http://sanatsana.blogfa.com/post/15
کنترل موجودی
در حوزه مديريت موجودي کالا، ممکن است علائمي در كارگاه مشاهده شود که به طور مستقيم يا غيرمستقيم به اين بخش مرتبط باشند. در واقع، عدم کارايي اين قسمت منجر به پيدايي چنين علائمي شده باشد. برخي از اين علائم عبارتند از:
1. تأخير در زمانهاي تحويل
2. رسوب بلندمدت موجوديها
3. برگزاري جلسات متعدد درباره موجودي، توسط مديريت كارگاه.
4. تأمين مواد موردنياز يکي از گلوگاههاي هميشگي استفاده از فرصتهاي کاري است.
5. ايجاد وقفه در فرايند توليد به دليل مشکلات حوزه موجودي
6. به رغم داشتن موجودي فراوان، انجام به موقع تعهدات مالي سازمان (وام، قرارداد و... ) همواره با مشکل مواجه است.
7. كارگاه براي سفارشات ضروري يا زياد، دچار دغدغه ميشود.
8. اتلاف وقت زياد براي جستوجوي ابزار و کالاها
9. تعداد زياد خرابي موجوديها در انبار
10. افزايش مغايرات انبارگرداني
حوزههاي مسئلهخيز در مديريت موجودي کالا
1. برنامهريزي مواد موردنياز
2. برنامهريزي کلان توليد
3. تعيين ظرفيتهاي توليد
4. انبارداري
5. تدارکات و خريد و فروش و توزيع
6. حسابداري صنعتي و مديريت مالي
مديريت موجودي، کاري فراتر از انبارداري يا مديريت انبار است
چهار روش تشخيص
• دسته الف- تجزيه و تحليل نسبتهاي مالي در حوزه مديريت موجودي
• دسته ب- تلههاي نقدينگي در حوزه مديريت موجودي ممکن است مبالغ بسياري از موجودي نقدي، به موجود کالا و زيرمجموعههاي آن تبديل شده و تبعات منفي زيادي را براي شركت به همراه آورد.
• دسته پ- معيارهاي کيفي عمومي اين معيارها، راهحلي سريع و ساده براي ارزيابي کلي هر يک از حوزهها و تعيين مهمترين حوزههاي داراي مسئله، به منظور بررسي تخصصيتر هستند.
• دسته ت- الزامات تخصصي در حوزه مديريت موجودي يکي از ديگر روشهاي درک صحت و سلامت يک سيستم، بررسي بخشهاي مختلف آن است.
منابع: 1. WWW. manufacturing. net/Wm :مدیریت انبارداری 2. پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله میثاق مدیران » خرداد 1389 - شماره 52 (از صفحه 27 تا 28) 3. مدیریت زمان و فضا در انبارهای مدرن:روشها و رویههای موجود در انباری»، ارنست بولتون1، 1997 4. «انبارسازی و عرضهء مواد»، دیوید جوسوپ2، 2000 5. «اصول انبارداری موجودی کالاها و مواد»، ریچارد ترساین3، 1993